Monday, February 20, 2023

برای دکتر نوذری

متن برای آقای مشایخ جهت چاپ در مجله‌ی کامپیوتر


 خبر کوتاه بود، درگذشت دکتر نوذری پس از دوره‌ی کوتاه مبارزه با سرطان پیش‌رفته.

 بیست سال پیش، زمانی که من و بیست و پنج نوجوان دیگر برای اولین بار بر صندلی‌های دانشگاه نشستیم، با مردی روبرو شدیم که اثری ماندگار در زندگی تک‌تک ما گذاشت. در کلاس‌های سال اول، نه تنها برنامه نویسی و الگوریتم، که نظم و روحیه‌ی‌ کاری و عشق و علاقه به آن‌چه انجام می‌دهیم را آموختیم. کلاس‌های سال سوم زبان ماشین، که صبح زود، پیش از زمان معمول شروع و دیرتر از زمان معین تمام می‌شد، را از دست نمی‌دادیم، و در امتحان‌های شش‌ساعته‌اش تمرین استقامت و استواری می‌کردیم. دکتر نوذری محبوب همه‌ی دانشجوها بود. در جلسه‌ی دفاع دکترایش  شرکت کردیم و در سال‌های آخر دانشگاه امضا جمع کردیم که کلاس دیگری را با او بگذرانیم، و چه شاد بودیم وقتی که پذیرفت. امروز که پس از بیست سال همان مباحث را در دانشگاه تدریس می‌کنم، خوب می‌فهمم که چه انرژی و زمانی را، فراتر از نیاز و وظیفه، صرف پرورش دانشجو‌ها می‌کرد. انگار پس از این همه سال هنوز به من و دیگر دانشجوهایش درس می‌دهد، نه تنها درس‌ علوم‌کامپیوتر، که درس ایده‌آل‌گرایی، آزاداندیشی،  و اتیکت و انضباط. بیست‌سال پیش، زمانی که برای اولین بار وارد دفتر کار دکتر نوذری شدم، عکسی بر روی میز کارش دیدم از کودکی قحطی زده؛ انگار دغدغه‌ و رنج آن کودک را هم در خود داشت، و شاید امروز تنها دل‌خوشی‌ این باشد که بار هستی را زمین گذاشته و دیگر آزرده‌ی این دنیا و مافیهایش نیست.

خبر کوتاه بود، آقای نوذری رفت، و چه زود رفت…  و هر چند بخشی از ما را هم با خود برد، اما بخش بزرگی از خود را هم در ما، در صدها دانشجویی که پرورش داد، برای همیشه باقی گذاشت.

 یادش گرامی و روانش شاد …



  


No comments:

Post a Comment